ممنوعیت آتش شب نوروز (چهارشنبه سوری) توسط خلفای بنی عباس

ساخت وبلاگ

در تاریخ هزار و چهارصد سالۀ ایران پس از اسلام، خلفای مسلمان در بغداد و قاهره، با جشنهای ایرانی از در مخالفت درآمدند و مردم را دچار منع و زجرهای بسیار کردند؛ اما آیینهای نوروزی هیچگاه از تب و تاب نیفتاد و در شرایط دشوار همچنان پای بر جای و پر رونق ماند. در برخی از گزارشهای تاریخی چنین آمده است:


ممنوعیت آتش شب نوروز در بغداد (سال ۲۸۲ -۲۸۴ هجری)
طبری در رخدادهای سال ۲۸۲ هجری می‌نویسد:
"فرمان نوروزی معتضدی: و در این سال [ 282 ق خلیفه المعتضد] مردمان [بغداد] را از کارهایی که در نوروز عجم انجام می‌دادند یعنی آب‌پاشی و افروختن آتش و مانند آن منع کرد".
(تاريخ الطبري - سنه اثنتين وثمانين ومائتين. ج ۱۰ ص ۳۹ (https://al-maktaba.org/book/9783/5709)).
--------
بار دیگر طبری در رویدادهای سال ۲۸۴ قمری زمان معتضد بالله می‌گوید:
"روز چهارشنبه ... در بازارها و کویهای شهر بغداد جار زدند در نهیِ افروختن آتشِ شبِ نوروز و منع آب‌پاشیِ روز نوروز. و روز پنج‌شنبه نیز همین جار را زدند. و روز جمعه بر جانبِ شرقی مدینة السلام، بر درِ سعیدبن یسکین، رئیس پاسبانان، ندا دادند که امیرالمومنین برای مردم افروختن آتش و آب‌پاشی را آزاد کرده‌ است. عامه مردمان آتش بیفروختند و آب‌پاشی کردند چندان‌که بیرون از اندازه شد و آب بر پاسبانان پاشیدند."
(تاریخ طبری، ج ۱۰ ص ۵۳) (https://al-maktaba.org/book/9783/5723#p3)


ممنوعیت آتش شب نوروز و آب‌پاشی در مصر قرن چهارم

ابن زولاق می‌گوید: در این سال یعنی سال 363 هحری، المعزُّ لدین الله [خلیفۀ مصر] افروختن آتش شبِ نوروز در کوچه‌ها و پاشیدن آب در روز نوروز را ممنوع کرد.

و نیز گفت: «در سال 364 هجری، در روز نوروز آب‌بازی نوروزی و آتش افروزی بسیار گشت و بازاریان چرخ می‌زدند؛ و فیل ساختند و با اسباب بازیهای خود به سوی قاهره بیرون آمدند. سه روز تمام بازی کردند و تزئینات و جواهرات را در بازارها به نمایش گذاشتند، سپس المعز لدین الله دستور داد که آشکارا جار زنند تا مردم آتش نیفروزند و آب نپاشند. گروهی را گرفتند و زندانی کردند؛ گروهی را گرفتند و بر پشتِ شتران [در شهر] گردانند.
(المقريزي، کتاب المواعظ والاعتبار بذكر الخطط والآثار، ج 2 ص 443 (https://shamela.ws/book/11566/900)).

آیین نوروز چنان بود که در شامگاه آخرین روز سال آتش نوروز به پا می کردند و بامدادان روز بعد با آب‌پاشی به پیشواز نوروز می رفتند:
شاعر عرب گوید:

ولمّا أتَى النَوروزُ يا غايةَ المُنى
وأنت على الإعراض والهَجر والصَدِّ

بعثتُ بنار الشوقِ ليلاً إلى الحَشَى
فنورزتُ صُبحاً بالدمُوعِ علىِ الخَدِّ

ای نهایت آرزوهای من! آنگاه که نوروز درآمد
تو بر شیوۀ روگردانی و هجرت و منع بودی.

آتش شوق را شبانه در درون برافروختم
بامدادان با اشکِ بر گونه، به نوروز برآمدم.
(مقریزی، الخطط، 2/ 443 (https://shamela.ws/book/11566/902#p1))

#کاروندپارسی
#محمودفتوحی

@karvandparsi

کاروند پارسی...
ما را در سایت کاروند پارسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karsia بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 21:03