داستان کوتاه : بهداشت دندان

ساخت وبلاگ

روی لباس رئیس پاسگاه همیشه لکه های عرق خشک شده بود مثل نقشۀ جغرافی روی دیوار کلاس پنجم که نم زده بود و روی دریای خزرش نمِ کاه‌گل یک ابر قهوه‌ای درست کرده بود.  بچه‌ها را در سرازیری تپه پشت مدرسه نشاندند مرتب توی صف. ما کلاس اولی‌ها جلوی همه نشستم روی خاک. خوب می‌توانستم از نزدیک همه چیز را ببینم.آقای مْدْیر، یک پاکت مقوایی از کیفش در آورد و از توی آن چیزی در آورد مثل یک

کاروند پارسی...
ما را در سایت کاروند پارسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karsia بازدید : 107 تاريخ : دوشنبه 1 ارديبهشت 1399 ساعت: 16:56