داستان کوتاه: چــُـــــــروخ

ساخت وبلاگ

تا چند لحظۀ دیگر همه چیز نجس می‌شد: دیگهای بزرگ روی آتش،آتش زیر دیگها، کنده­ها و آب انگور، بخار نقره­ای آب انگوری که در هوای خنک آبان پریشان می‌شد. حتی دور تا دور دیگدانها تا فاصلۀ دو متر.کسی نباید نزدیک شود. آن صبح زود اما تصمیم داشتم نجس شدن آب انگور را از نزدیک ببینم. آبان موسم انگور چینی است از نیمه مهرگان «چروخ» راه می‌افتاد. چروخ حسین آقا در

کاروند پارسی...
ما را در سایت کاروند پارسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karsia بازدید : 84 تاريخ : دوشنبه 1 ارديبهشت 1399 ساعت: 16:56