چَه چَهِ بال فرشتگانکه در لاجورد جانها فرو میپاشندتنها از حنجرۀ تو برمیآیداز جهان جان میگیردت میپیچدت در چنگ تار و نتتا گوشهای شوی از نغمات وجودآوای هست و نیستبیرنگ و بینژادبی هر اعتقادبیسعادت است که نمینیوشدَتسنگواره است که نمیخواهدت بشنودسفیه است که نمیگذارد بشنویمتنغمههای لاهوتی از جهان جان تو بالا میآیندپیامآوری با اعجاز آوازویولون برابر کمانچهبربط در برِ دفمضراب بر شانۀ تار همه ایستاده به تحریر وحیاعجاز حنجرۀ پارسیخاتمُ النغمات است بخوانید, ...ادامه مطلب
به دوست گرامی جناب دکتر قائممقامی درود میفرستم که مقاله «دری و پارسی هرگز! پارسیِ دری آری» (1) را به دید انتقادی خواندهاند و نکتههایی بر آن گرفتهاند. برخی خردههای ایشان، پذیرفتنی است مثل اغلاط م, ...ادامه مطلب